What؟

تندیس بلورین متشابه‌ترین اِلمان های ذهنی خودساخته احتراما و احتمالا میرسه به: عین الف گاف

اینکه چطور این حجم تشابه ممکنه یک چیز غیرقابل باور عجیبیه :) 

۱ نظر

تو چنین خوب چرایی جانا

موقعی که رفتم حقوق گفتم از علاقه است نه اجبار و ناچاری و هربار که مدنی میخونم بیشتر میفهمم من دیوانه این رشته ام، هم اکنون صدای منو می‌شنوید از کتاب خونه در راستای تحولات من باب آزمون ها، داشتم مدنی میخوندم اینقدر شیفته این نکته شدم نتونستم منتشر نکنم :)
نکته تکمیلی ماده 51 ق. م در مورد اسباب زوال، مورد پنجم میگه :جمع شدن دو عنوان مالک (مبیح) و منتفع (مباح له) در یک شخص
خدایا خداوندا به عقل کی میرسه اخه، تو چقدر خوبی اخه، اصلا تو چطور اینقدر خوبی اخه، تو چقدر زیبا و جذابی، یعنی مفهوم پنهان اینقدر خوب میشه مگه،دلم مدنی، چشمم مدنی، دستم مدنی
دلم میخواد مثل اون دوستم هشتگ بزنم، مدنی قشنگترین انتخاب زندگیم










پ. ن تکمیلی :

ماده 40 تا 54 در مورد حق انتفاع (عقد موجد حق انتفاع) داره توضیح میده، به زبان ساده اگر بخوام بگم این عقد چیه میشه اینکه حالت استفاده از عین (خونه، ماشین و.....) که نه مالکیت عین باشه و نه مالکیت منافع، باید با مثال باشه و ملموس ترین مثال هاش میشه این چند مورد :
1. ساختمون 100 واحدی داریم، سرایدار مشخص میکنیم براش، سرایدار نه مالک عین (خانه) هست و نه مالک منافع (مالک منفعت یعنی منفعت خونه (عینب رو کسی استفاده کنه که تو مثال خونه مالکیت منفعت میشه اجاره و دذ واقع مستأجرا مالک منفعت هستن) تو این مورد سرایدار حق انتفاع داره یعنی ما این قرارداد رو منعقد کردیم که از منفعت استفاده کنه.
2. مثال بعدی حالتی هست که شوهری تقسیم ارث یا وصیت میکنه برای بعد مرگش و در عین حال حق موجد حق انتفاع ایجاد میکنه برای همسرش یعنی میگه این خونه تا زمانی که زنم زنده است در اختیار اون قرار داره(زن اجازه فروش و اجاره نداره فقط از منافع استفاده میکنه)
3. فردی رو تصور کنین که پولداره و ده ها خونه داره، یکی از خونه هاش رو در اختیار افراد بی بضاعت یا کسانی که تازه ازدواج کردن قرار میده.
تفاوت های اصلی انتفاع با اجاره این هست که اجاره مدت محدود داره اما انتفاع زمان های متعددی داره میتونه به مدت عمر منتفع، خود فرد یا شخص ثالث باشه، میتونه تا هر وقت و بی پایان باشه ( در این حالت وقف محسوب نمیشه چون مالک همچنان مالک باقی می مونه و اصطلاحا فک مالک نمیشه) و اجاره مبلغی پرداخت باید بشه اما انتفاع یک عقد رایگانه نهایت شرط عِوَض کنن که هیچ سنخیتی نداره مثلا طرف میگه بیا از خونه من استفاده کن ماهی 10هزار تومن هم به من پرداخت کن ....
حالا ماده 51 قانون مدنی میگه:
حق انتفاع در موارد ذیل زایل می شود:
۱- در صورت انقضای مدت.
۲- در صورت تلف شدن مالی که موضوع انتفاع است.
به طور کلی با این دو مورد از بین میره اما اسباب زوالش چندین مورده :)
یکی از از این اسباب رو این طور میگن کسی که مالک هست منتفع بشه یا کسی که منتفع هست مالک بشه خدایاااااااااا چطوری اینقدر زیباست اخه
حالا این شرایط چطور اتفاق میفته من مثالی ندیدم اما مثال‌و تصویر سازی هایی که دارم انجام میدم مسئله های پیچیده ای رو ایجاد میکنه که واقعا زیباست برام :
فرض اول :پسری حق انتفاع میده به پدر خودش بدون شرط مباشرت بعد از مرگ پدر حق انتفاع باید به ارث برسه، شخص وارث منتفع میشه و طبق زوال باید از بین بره حالا اگر وراث چندتا بشه شرایط به چه صورت میشه :)
فرض دوم: اگر منتفع خریدار ملک باشه، در حالی که به هر علت ندونه که داره از ملک انتفاع میکنه(مثلا خانوادگی تو خونه ای زندگی میکنن پسر خانواده میخواد ملک رو بخره و بهش گفتن اونجا مستاجرن در حالی که عقد انتفاع بستن و پدرش فوت شده ) معامله چه صورتی پیدا میکنه؟ معامله فضولی محسوب میشه؟ :)
خدایا چقدر زیبایی اخه......
اگر باز هم ابهام هست بفرمایید

۸ نظر

پراکنده نویسی

*به صورت خیلی جدی داربم بحث میکنیم میگه فلان ماشین تسمه تایم داره ما مقاومت میکنیم میگیم زنجیریه قانع هم نمیشه بزرگوار،بعد به صورت خیلی جدی رفتیم جلو بندی ماشین رو باز کردیم،در پاره ای از توضیحات برگشته میگه به این میگن لاک راهنما گفتم یعنی راهنمای سوار شدن چراغ به شاسی میگه نه خوبه باهوشی.
*به لیست آرزوهام علاوه بر داشتن ماشین سنگین، مسلط بودن به تعمیرات ماشین سنگین و به نوعی مکانیکی ماشین های سنگین افزوده شد:)
*چراغ اول روشن شد و بالاخره اینجانب کادو تولد دریافت کرده.
*دلژین عزیز خوش برگشتی، خیلی منتظرت بودم✨



پ. ن:من باب رفع ابهام، جلوبندی ماشین دیگه ای رو برای تعمیر باز کردیم. 

۴ نظر

HBD

رفتم استوری بزارم دیدم اینترنت قطع شده، رفتم اهنگ تولدت مبارک بزارم ساعتا، یک ساعت اومد عقب، یعنی چی واقعا؟ :/

۶ نظر

کار نیکو کردن از پر کردن است✨

*پیش مقدمه ای برای بیان اتفاق اصلی :یکی از دروس رشته حقوق، مدنی هست که تحت عنوان 8 تا مدنی باید خونده بشه و مدنی شدیدا درس مورد علاقه اینجانب می باشد ، مدنی 5 مباحث مربوط به حقوق خانواده و در صدر اون ازدواج و طلاق و متعلقات اینهاست، حین پاس کردن این درس از بخت بد با استادی کلاس گرفتیم که در تمام طول تدریس به هیچ دانشجویی نمره 20 نداده و گفت اگر علامه دهر باشین نهایتا 19 و بماند که برای امتحان پایان ترم پیشنهاد پرونده داد و تنها کسی که قبول کرد من بودم و قسم خورد اگر نمره نگیرم منو میندازه (متاسفانه استاد اهل بلوفی نبود و افراد زیادی رو انداخته) و من به طرز عجیبی شروع کردم به خوندن این درس و کل کتاب 400_500 صفحه ای که توسط استاد معرفی شد رو چندین بار خوندم، اونقدر که ممکنه نبود سوالی بده و جواب ندم، دست برقضا یکی از سوالات پرونده حقوقی بود که من حتی اون سوال رو هم درست جواب دادم و ایشون نمره 18 دادن و با رایزنی های فراوان قبول کردن به تغییر نمره به 19.
*امشب برحسب اتفاق و ناخواسته پرونده ای رو شنیدم مرتبط با مدنی 5(ازدواج و طلاق و خانواده )، بحثی بین یک فوق لیسانس و یک لیسانس تمام و نتیجه گیری حاصله رو شنیدم و باتوجه به روحیات مشهود اینجانب و به دنبال درگیری و چالش بودن این من مبهم(به خصوص وقتی مطمئن بودم که به این مبحث مسلطم) ، بعد از پایان تماس راه حل خودم رو ارائه دادم و خب بعد از توضیحات لازم پرونده ای که امید پیروزی 20 درصد بود با راه حل جدید احتمال 90 درصد به نتیجه مطلوب میرسن و با برقراری تماس مجدد قرار بر اقدام از راه حل اینجانب شد.
✨یعنی به نوعی عارضم به خدمتتون که این کاربر اولین پرونده حقوقی عمرش رو امروز به طور 100 مستقل با یک راهکار ویژه حل کرد.







پ. ن: در حالی که فردا کنفرانس تفسیر آیات قرآن دارم و هیچ مطلبی آماده نیست، گلاب معتقده کنفرانس باید با جوک و یک داستان فان شروع بشه:/

۳ نظر

برو قوی شو اگر راحت جهان طلبی

این کاربر امروز برای اولین بار جریمه شد 😂😂
ولی من همچنان معتقدم اونقدری هم که دوربین نشون میداد دیگه سرعت نرفتم، اغراق بوده قطعا:)
خدایا منو از شر حسودان و عنودان بدگهر در امان بدار، در مدار طغیانم، یعنی هرکسی به جای من بود تا الان کشته بودش و خودش هم روانی شده بود، بی خیال من شو خواهشا🖐🏿

۵ نظر

چالش هایکو

تو که کیمیا فروشی نظری به قلب ما کن 
شاید 
زیر بارند درختان که تعلق دارند‌


از بین سه شعر انتخابی از عناوین مطالب نهایتا شعر فوق رو منتشر کردم و انصافا هم شعر خوبی شده:)

مبدا چالش هایکو 

۲ نظر

Do it

از آدمی که تلاش نکرد و نخواست و تهش نشد دارم میشم آدمی که تلاش میکنه و میخواد و میشه، باید بشه ✨
استاد دیروز بهم گفت تو زندگی امروز هرکسی داره رو خونه، ماشین، دلار و شمش طلا و.... سرمایه گذاری میکنه اما تو از معدود آدمایی هستی که من میگم فقط فقط باید رو خودت سرمایه گذاری کنی :) 

۴ نظر

اندر مصیبت های یک بیست و خوردی واحدی

از دیروز یک موج عجیبی از سوالات درسی و درخواست جزوه راه افتاده تا حدی که من از فرط کلافگی حدودا ساعت 13،14 آنلاین شدم و به محض اتصال گوشی به اینترنت از سیل پیام ها گوشیم هنگ کرد، 20 درصد داستان اینجاست که من نماینده بودم و بچه ها در حال التماس دعا گفتن برای صحبت با استاد، 80 درصد دیگه درخواست جزوه، سوال درسی و توضیحات.......
وارد کلاس که شدم ردیف بغلی کلا پرینت جزوه من رو داشتن همه، یعنی شما یک دستخط ریز، سوزنی و مینیاتوری ولی مرتب رو در نظر بگیرین که جزوه بسه، همینقدر محال:/
امتحانات تداخلی در پیش رو داریم یک گروه کوچک واحد بالا داریم 3روزه نشستن دارن میخونن، به من میرسن میگن تو بلدی، جدا جدا میان از من سوال میپرسن، پیام با غرهای فراوان که سخته من تا میام حرف بزنم در راستای نخوندن میگن تو نخونی هم بلدی، این در حالیه که من معتقدم زمان زیاد داریم و تازه فردا میخوام درس رو شروع کنم، به دقیقه 90 ای بودن من کی میخوان ایمان بیارن نمیدونم، امتحان تداخلی قبلی رو دو روز خوندن و من کسی بودم که 6صبح شروع کردم، اخرش اگرم استاد بخواد ارفاقی های منو لحاظ کنه حداقل باید بهم نمره 27 بده😅
یک روایتی از دوستان حسد ورز نوشتم دیدم واقعا ارزش‌ گفتن نداره فقط همین بس که نفسم قطع شه اونم به تعصب من نفس نمیکشه
خلاصه که روزگار غریبی‌ست نازنین، شونصد امتحان در چهار روز، تداخلی، فضایی،عجیب ولی به قول بزرگی Don't care

۲ نظر

Shine bright like a diamond

*حقیقتا این حجم از در مسیر بودن برای خودم لذت بخش و زیباست ، خواستم پست جدید بزارم، آخرین پست یادم نبود وقتی خوندم فکر کردم برای یک هفته، 10 روز قبله بعد دیدم یا مسیح از آخرین پستی که نوشتم حدود دوماه میگذره و اصلا این حجم از در راستای اهداف حرکت کردن رو برنمی‌تابم و ایمان میارم به قدرت ذهن و خواستن....
*حضوری شدن سراسر حسن بود جز امتحانات تشریحی تداخلیش اونم به اندازه نه 20 واحد نه 22واحد و نه حتی 24 واحد بلکه 25 واحد، اونم 25 واحدی که تقریبا همه اساتید ازم انتظار الف دارن:)
*در کل دانشکده معروف شدم عجیب، تا حدی که استاد هایی که باهاشون درس ندارم هم احتمالا آوازه ام رو شنیدن و استادهای خودی نه تنها موقع حضور و غیاب اسمی از من نمی برن بلکه به اسم کوچیک صدام میکنن و ایناست که بده چون هرکی سوال بلد نباشه جایگزین و داوطلب بعدیش منم، یکبار کل کلاس در سکوتی سهمگین استاد میگه مبهم تو هم؟ :/
* در راستای اهداف و یک جهت شدن تحصیلی :
_ ارشد 1402 دارم میام
_وکالت و قضاوت1401، 1402 دارم میام
_شش ترمه تموم شدن دارم میام
_دانشگاه تهران و شهید بهشتی دارم میام(اینو ذاتا مجبورم)
*به استاد میگم قبولی رو چطور میبینین میگه ارشد 100 درصد اما قضاوت وکالت رو هنوز نمیدونم، میگم استاد قطع امید یعنی؟ میگه نه بابا رتبه تک رقمیاش رو دارم میگم مرددم، من از چشمام یا ابالفضل فریاد میزد فقط :)
استاد فرمودن اگر ارشد تهران نیاوردین حتی اگر مجبور بودین این طرفا نیاین، نمیخوام چشمام بهتون بیفته‌:)
*در راستای اهداف و یک جهت شدن رو گفتم تحصیلی به این خاطر که در راستای ورزشی مفتخرم بگم که:پس از تلاش و کوشش چندین ماهه باید گفت حکم دان یک اینجانب تایید شده و مسابقات استانی رو در پیش دارم ❤️
*در آخر باید بگم دلم حقوق خصوصی، چشمانم حقوق خصوصی، دستانم حقوق خصوصی، زندگی و زندگانیم حقوق خصوصی و در این راه خواهم مرد در پایان در کنارش باید بگم اصول فقه قشنگم هم بالای سرما جایگاه دارند و دیگر هیچ...
*فکر نکنین پالس منفی ای نیست اتفاقا قوی تر از گذشته گزند عنودان بدگوهر آزارمان میدهد اما دیگر از پای نخواهیم افتاد تا زمانی که زنده ایم و تلاش خواهیم کرد برای هدف....





پ. ن1:چون هنوز به قطعیت نرسیدم و اساتید بزرگوار هرکدوم یک نظریه ارائه میدن، خواستم بپرسم برای اینجانب وکالت یا قضاوت؟ با ذکر دلیل

۱ نظر
او کیست؟؟
یک نفر که از خودش رفته!


پ. ن: داره قوی تر از قبل برمیگرده