آوای بندگی 2

و من معجزه میبینم و میگویم عجب خدای ارحم الراحمینی...
سرشار از شعف میشوم و میگویم خوشا به حال من که بنده اش شده ام....
عهد میکنم که خدایا به خاطر معجزات و نشانه هایت دیگر پا نمی لغزانم،نافرمانی نمیکنم،ناشکر نخواهم بود....
در سایه سار آرامشی که برایم رقم زده ای گام بر می دارم و باز چون نعمت عافیت را برایم تمام کرده ای از تو غافل میشوم....‌.
نمیدانم چه شده......
به خودم که می آیم در حال فریاد زدنم ، که بارالها طوفان رسیده و من بنده ناتوان تو هستم،مرا ز فضلت بی نصیب نگردان.....
نه اینکه بنده مخلصت باشم نه به بنده پروری‌ات دل خوش کرده ام....
نمیدانم نمی فهمم یا خودم را به نفهمیدن میزنم که معجزه پیشین تو را نمی بینم و میگویم خدایا من که ایمان آورده ام پس چرا معجزه ای نمیفرستی که بدانم هنوز مرا میبینی....
و باز من چون طفل خطاکاری که مادرش از او رنجیده پناه برده ام به آیات رحمتت ،ان جا که گفته ای:«أَمَّن یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَیَکْشِفُ السُّوءَ وَیَجْعَلُکُمْ خُلَفَاء الْأَرْضِ أَإِلَهٌ مَّعَ اللَّهِ قَلِیلًا مَّا تَذَکَّرُونَ» ﴿سوره نمل- آیه 62﴾
(( یا [کیست‏] آن کس که درمانده را- چون وى را بخواند- اجابت مى‏کند، و گرفتارى را برطرف می گرداند، و شما را جانشینان این زمین قرار می دهد؟ آیا معبودى با خداست؟ چه کم پند می پذیرید))
عجب آیه ی آشنایی ...
نمیدانم چندبار به حین گرفتاری تکرارش کرده ام ....
آری تنها به هنگام گرفتاری....
از چه سان طوفان بعدی را میفرستی؟که ایمانم را بسنجی!؟
یا اینکه به من بگویی که چه اندازه به عهدم بی وفا مانده ام!؟
شرمنده ام که خودم را عبد خوانده ام و جز در گرفتاری نخوانده ام تو را....
مینشینم  و می اندیشم که باز مرا خواهد پذیرفت....
و باز قرار می گذارم که عبد صالحش شوم....
باز هم به لفظ گفتن دردی از من دوا نمی کند...
خوب یاد گرفته ام برای آرامش یافتن باید رجوع کنم به قرآن...
میگردم و آن آیه ای را که الان به معنایش نیاز دارم میابم:«وَیَا قَوْمِ اسْتَغْفِرُواْ رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُواْ إِلَیْهِ یُرْسِلِ السَّمَاء عَلَیْکُم مِّدْرَارًا وَیَزِدْکُمْ قُوَّةً إِلَى قُوَّتِکُمْ وَلاَ تَتَوَلَّوْاْ مُجْرِمِینَ »﴿سوره هود-آیه52﴾
((و اى قوم من، از پروردگارتان آمرزش بخواهید، سپس به درگاه او توبه کنید [تا] از آسمان بر شما بارش فراوان فرستد و نیرویى بر نیروى شما بیفزاید، و تبهکارانه روى بر مگردانید.»
و باز این بنده خطا کار توبه کرده است و تو مرا بخشیده ای....
و من حالا که توبه ام را پذیرفته ای آشفته میشوم که چه باید کرد تا تو را همیشه داشت....

ادامه دارد...


آوای بندگی 1

او کیست؟؟
یک نفر که از خودش رفته!


پ. ن: داره قوی تر از قبل برمیگرده