و بعد از چندین سال اینقدر صریح نقطه سر خط گذاشتن بدون کوچکترین نتیجه ای عجیب دردناکه شاید هنوز آدم اومدن سرخط نیستم، شاید هنوز دلم مونده اول خط، اشتباه کردم اما باید این دوره رو میگذروندم، میدونم راه رو درست نیومدم اما اگر راه رو غلط نمیرفتم قدر راه درست رو هم نمیدونستم، راه هموار نیست، جاده ای که زدم به دلش نه تنها بعد از این همه مکافات آسفالت نشده، بلکه علاوه بر سربالایی و خاکی و نفس گیر بودنش انواع خس و خاشاک رو داره که با یک قدم اشتباه یا پرت میشم پایین و میفتم تو دره یا آسیبی میبنیم که جبران ناپذیره و فتح قله یا رسیدن به راه هموار رو ناممکن میکنه، سخته خیلی خیلی سخت اما باید تمام توانم رو به کار بگیرم، باید قوی ترین بشم...
* فکر میکنم واقعا تنها کسی که بتونه مشابه کار های منو انجام بده عمیقا باید مجنون باشه!
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.