:)

بر زخم تنم زهر نپاشید که من خویش
 از درد روا داشته بر خویش اسیرم
یک عمر حذر کردم از تیغ جماعت 
ناگه به خودم دوش رسیدم که نمیرم
دیدم که چنان خون ز من رفته که گویی
بر بحر فرو ریخته از (پیکره‌ی)خویش امیرم
من در همه عمری به گریز از همه مردم 
این دستِ به شمشیر در آورده نفیرم
تنها منم و خویشتن و باز خود من 
آنقدر در این ورطه بمانم که بمیرم
مبهم نوشت ،فی البداهه
۷ نظر
آقای مهربان
۱۱ آذر ۲۳:۱۵

سلام 

 

خود زهر بپاشی و نباشد گله از کس

خود درد فزودی به درون خود اسیری

 

مشکل که همانست، گریز از سر مردم

گر حال تو جویند، بعید است بمیری

 

آن خون که تو دیدی ز تنت رفته به آهی

خون نیست، که اشک است، که او را تو امیری

 

رو کن به سوی خلق خدا در همه ی حال

فریاد بکن بر سر خود با چه نفیری

 

اری که توییّ و خود تو یکه و تنها

در راه خدا باش، چه باشی چه بمیری

 

پاسخ :

سلام 
دکتر نگفته بودین شاعرین :)
پیشاپیش عذرخواهی میکنم که جسارت کردم و به شعرتون پاسخ دادم...
.

آن زهر که از آن من است پربرکات است
از سجن درون نیست کنون راه عبوری
آری چه گریزی‌ست در مهلکه ماندن
کو تا که بیایند و بپرسند و نمیری؟
و لله نشد تا که ببینم و همه فتنه این دهر
آن را که فرو ریخته است اشک بگویید دلیری
رو باشد و این روی نبییند چه حاصل؟
فریاد فرو مانده مسکوت بدارد چه اصولی؟
آه از من و این لشکر مغلوب دل من
همچون من سرگشته به راهت بپذیری؟

حامد سپهر
۱۲ آذر ۰۸:۳۰

ما هم یه صندلی میذاریم این گوشه میشینیم مشاعره تماشا کنیم:)

پاسخ :

سلامتی آقای راننده صلوات !
ان‌شاء الله  اتوبوس تکمیل بشه حرکته:)
آقای گوارا
۱۲ آذر ۱۵:۰۰

چه خبره اینجا !!! [لبخند]

خانم پروینِ مبهم و دکتر شهریارِ مهربان !

 

+ بی شوخی خیلی جالب بود

پاسخ :

ما هم مثل شما بی خبریم:)
من :/ پروین:/ یا خود هیتلر( الان پروین دچار عذاب قبر شد)
شهریار از طبابت استعفا داد اما دکتر متخصص هم هستن و شهر میگن:؟
دکتر 
@




+ شما هم افتخار بدین و بیتی بنویسین:))
+شما یادتون نمیاد اما یک پستی منتشر کرده بودم که تمام کامنت ها رو باشعر جواب داده بودم و تقریبا همه هم با شعر جواب میدادن!
آقای گوارا
۱۲ آذر ۱۸:۲۷

من در حال حاضر پستمم نمیاد ، شعر که هیچی اصلا !

پاسخ :

ای بابا چقدر حیف.....
گاهی پیش میاد...
آلاء ..
۱۴ آذر ۰۰:۴۷

من خویش چی بود اولش فرزندم!!!! 

پاسخ :

من خویش یعنی من وجودی من :)
اقای یار
۱۴ آذر ۰۶:۳۲

سلام اگه امکانش هست وبلاگ ما رو دنبال کنید ممنونم 

پاسخ :

:)
آبی آسمانی
۱۴ آذر ۱۷:۳۷

آفرین آفرین آفرین.

چه مشاعره ی جالبی...

پاسخ :

:)
شما هم بفرمایید به مشاعره :)
نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
او کیست؟؟
یک نفر که از خودش رفته!


پ. ن: داره قوی تر از قبل برمیگرده