چالش «نامه به مبهم اسبق»

خودم جان سلام :)
من منم، مبهم ، از آینده میام :)
ببین خودم جان میتونم چندتا اتفاق از گذشته برات بگم تا حقانیت منو باور کنی اما چون از ذهن همیشه مشکوکت خبر دارم 🤦🤦، ترجیح میدم چندتا اتفاق از آینده نزدیک برات بیارم که تو منو باور کنی و به من شک نکنی :)
(می دونی ترتیب اتفاقات درست و حسابی تو ذهنم نیست اما چند تا مثال محو بزار بگم، تو درس تاریخ دوره راهنمایی ، قرعه میندازن و اسم مستعارت میشه موبد! و خودت و خودم می دونیم که داستانش چیه ، اها دوم راهنمایی وقتی برگشتی خونه میبینی کسی نیست ، نترس حال بابابزرگ وخیم میشه اما دوباره خوب میشه )
حالا که اومدم بزار چندتا نصیحتت کنم :)
با نوع رفتارت کاری ندارم با همین فرمون برو جلو خودم جان ، چون یقیین دارم تو تک تک لحظات رفتاری رو میکنی که به نظرم درست ترینه ، عقل الان منو نداری که من توضیح بدم و تو هم متوجه یکسری مسائل شی ، از طرفی میدونم گاهی لجباز تر از این حرفایی که حرف شنو باشی( لبخند نزن و تایید هم نکن ، متاسف باید باشی الان ای انسان) بزار چندتا پیشنهاد کاربردی بهت ارائه بدم :
1. اون چهارشنبه کذایی که اتمام کلاس به شب میخوره و بابا ماموریته، رو نرو کلاس ، نرو ، خواهش میکنم ازت ، خواهش میکنم...
2. وقتی حالت بد شد و ارجاعت دادن بیمارستان بگو که به خشک کننده حساسیت داری که این همه بدبختی نکشی:)
3. وقتی خبر ازدواج دوستت رو شنیدی به هرکسی میخوای زنگ بزنم اما به ناباب زنگ نزن سر جدت....
4. وبلاگ من مبهم قدیمت رو حذف نکن ، شروع به نوشتن کن شاید یک جایی زودتر سال 97/98 با بیانی ها آشنا شدی و کلی کمکت کردن :)
5. یک شماره بهت میدم برای رفیق جانه ، از همین سن طفولیت باهاش طرح دوستی بریز :)
6. تو سال 96 برو یک ماه مشهد با الف فکرای تو مغزت رو در جریان بزار ، بهش بگو استاد رو برات پیدا کنه ، از طریق دوستی به اسم ***
7. هیچوقت از افکارت با حاجی حرف نزن :)
8. همون سالی که رفتین پیش استاد همون سال مغزت رو خالی کن و لج کن که باید تغذیه بشی و اصلا قانع نشو....
9. تو رو به جان خودت برای دور ریختن افکارت به حرف دیگران توجه نکن ، تو و ناباب برای دوتا کهکشان متفاوتین، نفهمممممم به حرفش گوش نکن، شروع کنی به پیشنهادش و رمان خوندن به خدا افکارت پاک نمیشه ، با شدت بیشتر میاد سراغت ، حالا من هی بگم و تو هی گوش نکن
10 . گواهینامه ات رو بعد از فوت کردن شمع 18 سالگی بگیر و دست دست نکن
11. نمیگم پشت کنکوری نشو که باعث میشه به یک سری از افکار و اعتقادات نرسی ، پشت کنکوری شو اما حواست به خودت باشه...
12. تو زمینه درسی نزار کسی برات تصمیم بگیره ، خودت باش و حرفات رو بگو و عملی کن ( خوب بلدی این کار رو ...)
13. یک چیز خیلی مهم بود یادم رفت بگم :/ ( اها، اها گمونم میخواستم بگم ، زبان رو ادامه بده، تا مدرک گرفتن زیاد نمونده ، لطفا قیدش رو نزن 🤦🤦)
14. پر حرفی و غرغر نکن
15. این که گلاب به ورزش رزمی علاقه نداره به تو چه ربطی داره ؟؟ها ؟؟ تو به مبارزه ات ادامه بده ، فقط این که برو مبارزه آزاد برای تو مناسب تره و اینکه با نگار مبارزه نکن که دماغش رو بزنی و داغون کنی 🤦🤦
16. دوباره مسابقات رو به خاطر مسافرت از دست بدی من می دونم و تو....
17. کیسه بوکس رو از اتاق برندار لطفا...
18.  دبیرستان رو همون سال اول تغییر بده ، من کتبا تعهد میدم تو یکی نه تنها با تغییر دبیرستان افسرده بشو نیستی که برعکس با محیط جدید منعطف تری و راحت اخت میشی....
19.معتاد ، کافی میکس رو ترک کن ، خوب من الان چطوری ترکش کنم؟؟
20.خودم جان ازت ممنونم که دووم میاری و به حرف هیچکسی گوش نمیدی ، اگر به سستی و ناامیدی الان من بودی می دونم که اعتقادات رو شاید باد میبرد ، خودم جان نیومدم به گذشته که سرزنشت کنم نه فقط اومدم بهت بگم یکی هست تو آینده ات که تو بوجودش میاره که تو با کارهای امروزت بهش اعتبار میدی ، خودم جان شاید منِ الان به خودش اعتماد نداره اما به تویی که تو گذشته منی عجیب ایمان دارم ، اطمینان دارم ، میدونم که هرکاری میکنی بهترین تصمیمت تو لحظه بوده اما  چون از آینده اومدم یقینا میزان فهمم بیشتر از فهم الان توعه پس به حرفم گوش کن و خودت رو نباز دختر ، بجنگ :)
.
پ.ن: یعنی چرا واقعا ؟؟ هر کسی رو می خوام دعوت کنم قبل از من دعوتشون کردین ، یا این که خودشون دعوتم کردن، ممنون که دعوتم کردین :) 
آما خب طبق سنت چالش باید دعوت کنم : مهندس همراز، استاد زیتون، اخوی گوارا ، جناب بوم بوم ، برادر معز ، ذهن خط خطی و همه‌ی بینندگان و شنوندگان و خوانندگان  این چالش :)
ظاهرا شام هم قراره داشته باشه این چالش ، تشریف ببرین وبلاگ آقای سر به هوا

راه اندازی کننده چالش : آقای حاج آقا 

۶ نظر
آقای گوارا
۱۳ مهر ۱۶:۱۴

ممنون از دعوتتون [لبخند]

پاسخ :

:)))
محمد رضا
۱۳ مهر ۱۶:۴۳

جریان شام چیه؟رسوا شدیم:|

 

کیس بوکس داری اتاقت؟ یا جد هیتلر چقدر خشنی تو:/

موبد:)))))))))

 

توصیه های قشنگی بود:)

 

پاسخ :

خودتون گفتین، الوعده وفا:))
.
نه دیگه  کیسه بوکسم رو جمع کردن ، پیداش هم نمی کنم :(
🤦🤦 خدا میدونه چقدر حرص خورده بودم برای این اسم 
.
منتظر توصیه های شما به خودتون هستیم :)
صامد حمزه
۱۳ مهر ۲۰:۲۷

منم به زودی به دعوتتون لبیک می گم... 

 

خیلی جالبه چند وقته به این موضوع فکر می کنم

 

اما جوابش همونه که گفتید 

 

بهترین تصمیم، تصمیمی ست که در لحظه گرفته می شه

 

 

+لطف خدا بود همه زودتر از شما دیگرانو به چالش دعوت کردند... تا برای اولین بار یکی مارو به چالش دعوت کنه

پاسخ :

اصلا یا لثارات الحسین:)

:))

+ نه خوب شما رو بازم دعوت میکردم :)
سید جواد
۱۳ مهر ۲۰:۴۶

لعنتی

کیسه بوکسو از توی اتاق بر ندار

کیسه بوکسو از توی اتاق بر ندار

کیسه بوکسو از توی اتاق بر ندار

کیسه بوکسو از توی اتاق بر ندا

پاسخ :

من الان چند سال دنبال کیسه بوکسم هستم بعد  کاشف به عمل اومد انداختنش پشت بوم:/ مادرجان هم میفرمایند:لازم نکرده میزنم آینه اتاق رو ناقص میشکونی:/:/:/
نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
او کیست؟؟
یک نفر که از خودش رفته!


پ. ن: داره قوی تر از قبل برمیگرده