اشتررانی

1.عده ای آمدند و پدرجان را  گفتندی: مراقب دختر خویش باش که گویی او را سوار بر اشتر در غیاب شما دیده اند و در این امر بس خطرات نهفته است، مرکب خویش از او باز پس گیرید! (طرف با خود اندیشید مرکب پدر بی اذن گرفته ام) پدرجان در حالی که خنده خویش را فرو می‌خورد فرمود : گواهینامه اشتر دارد و به سن قانونی رسیده است 🖐🏿
2 اشتری دیدم که دختری خرد با پدرش در حال آموزش و یادگیری اشتر رانی بود و هنگامه بازگشتشان بود، اشتر خویش را که که در گوشه ای بسته بود سوار شدم و منتظر دوستان بودم و کل سواران اشتر در انتظار بودند ک اشترران اصلی بیاید و مرا از جایگاه اشتر ران پیاده کند، از وصف قیافه ها که مرا حین اشتر سواری دیدند چیزی نگویم
3.اشتر را در شهر پارک کردم و منتظر بودم تا مادرجان بیاید، عابران پیاده لاین موافق که هیچ از لاین روبرویی همه خیره شده بودند که این طفل اشترران است یا فوتوشاپ است 🖐🏿
4. از ترس روانه شدن اشتر به پارکینگ یا اینکه برادران خدوم راهنمایی و رانندگی غیرمجاز، بدون گواهینامه و نرسیدن به سن قانونی را بهانه کنند همواره جز گواهینامه اشتررانی، کارت ملی را در جوار گواهینامه قرار داده ام 🤦🏽

۱ نظر
آقای سر به‍ راه
۲۳ ارديبهشت ۲۱:۵۲

برگه بیمه و کارت اشتر یادت نره

پاسخ :

خدا خیرتون بده که یادآوری کردین 
نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
او کیست؟؟
یک نفر که از خودش رفته!


پ. ن: داره قوی تر از قبل برمیگرده