در نزن رفته ام از خویش کسی منزل نیست

جلوی آینه میرم؟ نه دیگه جلوی آینه رفتن اشتباهه :)
نگاهش میکنم با چشم هایی که دیدنی نیست ، هنوز باورم نمیشه با خودم اینکار رو کردم، چطور تونستم، حالا من موندم و من، تک و تنها تر از قبل و بدون هیچ پشتوانه ای، نه توانی برای دلداری خودم دارم و نه میتونم مرگ رو نظاره گر باشم، بهش گفتم‌ من نمیتونم یک نقطه بزارم  وبگم دیگه همه چیز تموم شد، گفت.... اصلا ولش کن، تمام حرف ها رو قبول میکنم اما یک حرف ، یک کلمه دائم میپیچه تو سرم ، میدونم مقصر تمام و کمال ماجرا منم اما آخه یک آدم مگه چقدر میتونه دیگه دووم بیاره، دیگه نه میدونم باید چیکار کنم و نه میدونم میخوام چیکار کنم، نشستم و به اشتباهات کوچیک و بزرگم نگاه میکنم، من موندم ولی مردم، پای خودم وایستم اما کاش داستان زندگی من جور دیگه ای بود، حالا تو نقطه ای از زندگی ام که به معنای‌ واقعی کلمه تهی و پوچه، میخوام تصمیم بگیرم اما نمیتونم، درست یا غلط اما کاشکی بود، تو یا اون، اون که هیچ اما تو، تو بودی خیلی چیزا فرق می‌کرد، ولی خب ممکن نیست، کاشکی زودتر حالت خوب شه، حداقل خوب شدنت و تو رو اینجوری داغون ندیدن شاید یکم شرایط رو بهتر کنه، باور نکن ولی دل دیدن حال بدت رو ندارم، چقدر یک آدمایی تو دلت جا دارن و غمشون غمته اونقدری که یک جایی شاید خودت تعجب میکنی...... 

پ. ن: کاش،کاش، کاش، کاش زودتر این کابوس لعنتی تموم شه.... 

۱ نظر
حامد سپهر
۰۵ شهریور ۰۹:۱۳

میدونی فلسفه چراغ قرمزهای تو خیابون چیه؟ واسه اینه که تخته گاز نری! بعضی وقتا وایسی یه نفسی تازه کنی به مسیری که اومدی فکر کنی و به راهی که پیش روته فکر کنی بعد مسیر درست رو انتخاب کنی و دوباره حرکت کنی.

پس وایستا!

پاسخ :

فلسفه قرمز شدن چراغ چیه؟ اگر چراغ اولی قرمز شد تا آخر چراغا قرمز میشن و شاید چراغ اول و دوم پل فکری باشه اما از چراغ چهارم و پنجم به بعد فقط آدم مردد میشه و میخواد برگرده..... 
نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
او کیست؟؟
یک نفر که از خودش رفته!


پ. ن: داره قوی تر از قبل برمیگرده