اول یک دستمال گرفتم نسکافه ریخته شده رو کیف رو تمیز کردم بعد همچنان ز غوغای جهان فارغ گونه به خوردن نسکافه ام ادامه دادم...
ولی منطق میگه باید گریه زاری و استرسی بازی در بیارم....
این حجم از خونسردی بعیده از من....
البته تجربه ثابت کرده حین پیش اومدن اتفاقات یهویی خیلی خونسردانه عمل میکنم:)
پ.ن: ازش پرسیده خانومتِ؟؟برگشته میگه آره:/:/:/
ولی طرف تو چشماش تاسف خاصی موج میزنه از حجم بی خیالی من :/:/
پ.ن2: برگشته میگه : دیدی چی شد؟؟
گفتم : به مال باشه به جان نباشه
میگه: نه خوشم اومد،چقدرررر ریلکسی
حقش بود داد و بیداد راه بندازم:/
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.