مبهم نامه✨

عمیقا دوست دارم بنویسم اما از طرفی به صورت عمیق تری ماه های پیش رو با انواع و اقسام آزمون ها مزین شده ،خیر باشه ان‌ شاء الله 

قطعا عجیب ترین آدمی که یک نفر میتونست ببینه ،کارمند کنابخونه بود وقتی با من روبرو شد ،قیافه اش بی نظیر بود ، حرفام اینقدر براش شبهه ناک بود بنده خدا هی تکرار می‌کرد😂

میگن وقتی اولین بار ضریح رو دیدی هر حاجتی داشته باشی برآورده میشه ،یادمه از ابتدای بین الحرمین و در نهایت وقتی ضریح آقا رو دیدم انتظار برای حضور یار پررنگ ترین خواسته من بود ،میخواستم سفر بعدی تنها نباشم…

امسال طلبیده شدم و سفر بعدی مذکور شروع شده،الان چند ساعتی هست که با همسفر عازم کربلا هستیم:)

این کاربر ساعت ۸ امتحان داره

این کاربر برای بار هزار و یکم  درس نخونده

این کاربر هیچوقت قرار نیست درست بشه و از فرجه استفاده کنه

این کاربر با این استاد به نوعی تحدی داره و استاد ورقه اش رو موشکافانه صحیح میکنن

این کاربر این درس دیگه تیر آخرشه و خب دوستان ۶ ترمه تموم شدن به این امتحان بستگی داره 🙂

الهی مبهم عمر بکاست اما برای سوزاندن فرجه امتحانات عذر نخواست.

«تو آمدی که فصل جدید عمر من باشی 

من این ورود شما را سخت خوشحالم»

مبهم نوشت

شوخی شوخی همه چیز داره جدی میشه :/

در حالی امتحان ساعت 10 رو تموم نکردم که امتحان ساعت 13رو هنوز اصلا شروعش نکردم، این وسط خجستگان عالم زنگ میزنن از من سوال میپرسن اذعان دارن نخونده تو از خونده ما بلد تره من مگه مسخره شمام که نخونده بلد باشم، خدایا چرا من آدم نمیشم و در طول ترم درس نمیخونم ، از امتحان 10ام به بعد حتی در دقیقه 90 ام حس درس خوندن ندارم خدایا بسه دیگههههههه،خدایا خسته شدم 

در حالی که ساعت 10 دوتا امتحان دارم هم  اکنون یکی به اتمام رسید و یکی مانده، برای خودم سواله که چطور استرس نمیگیرم واقعا، امروز امتحان بدم نه اینکه امتحانات تموم بشن نه اما دیگه واقعا نامیرا میشه و چیزی برای از دست دادن ندارم، این سرمای  نابخرد هم دیگه ما رو کشت🖐🏾

عارضم به حضور انور یکایکتون که هم 8صبح سه تا امتحان دارم هم سرما خوردم، هم سینوسام عفونت کرده ،هم استاد گفته یک غلط بزنی نمره میدم بهت، هم خاک بر سر من